حرز حضرت رسول اکرم (ص)

حرز رسول اکرم (ص)
ابی دجانه به حضرت رسول الله (ص) شکایت کرد که شب ها چیزی به نظرم می آید به غایت هولناک و برای او صدایی است زنبور عسل. گاهی مانند برق می درخشد و گاهی تیره می شود و گاه دراز و گاه کوتاه می گردد. شبی مضطرب برخاستم، دستم بر او خورد، او را در شب مانند خارپشت یافتم، مشاهده کردم که از او آتش بر من بارید.
حضرت فرمود: ای ابودجانه او عامر خانه تو است. بعد از حضرت علی (ع) را طلبید و این حرز را بر او املا کرد و آن حضرت نوشت. ابودجانه آن نوشته را گرفته و به خانه رفت.
ابودجانه گوید؛ هنگام خواب آن نوشته را بر زیر سر خود نهادم، ناگاه به خاطر صدای ناله و گریه و زاری از خواب بیدار شدم. شنیدم که شخصی می گفت:
ای ابودجانه امان امان. این نوشته را از خود دور کن که هلاک دیم و عهد می کنیم که دیگر به خانه ی تو نیاییم و در مکانی که این دعا و نوشته را در آنجا گذارند، نرویم.
ابودجانه گوید: بعد از آن جریان دیگر آن حالت بر من واقع نشد. و دعا این است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. هذا کتابٌ من محمدٍ رسول ِربِّ العالمین الی من طُرُق الدار من العمّار و الزَّرار الاَطارِ فاََیطَرَقُ بخیرٍ اَمَا بَعدَ فاِنَّ لنا و لکُم فی الحیوهِ سَعَهٌ فَاِن یکُن عاشقا موُلِعا اَو مُقتَحِماً فَهذا کِتابُ الله ینطِقٌ عَلَینا و عَلَیکم بالحَقِّ اِنّا کُنّا نستنسِخُ ما کنتم تعلمونً و رُسُلَنا یکتبونَ ما تَمکرونَ اُترُکُوا صاحبَ کتابی هذا و انطَلِقُوا الی عبَدَه الاَوثانِ و الی مَن یزعم أنَّ مع الله الهاً آخَرَ لا اله الا هو کلُّ شیءٍ هالِکٌ الّا وجههُ لهُ الحُکمُ و الیهِ ترجعونَ حم لا ینصُرونَ حمعسق تَفَرّقتُ اَعداءَ الله و بَلَّغتُ حُجه الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم فَسَیکفیکَهُمُ الله و هو سمیعُ العلیم.»