بردهٔ دیگران یا بنده خدا؛ راه سومی نیست (مبحث سوم)

آنچه در این پست میخوانید

مبحث سوم: (نقش دین در برده نشدن برای غیر خدا)

سیر بحث:

من نمی‌خواهم بندۀ خدا باشم« یعنی »من می‌خواهم بردەء دیگران باشم. یکی از نمادهای بردگی غیر خدا (تمایل به تمدن کفار) است. غیر از خدا عبد هرکسی بشوی، ذلیلت می‌کند؛ فقط خداست که بندگیاش عزت‌آفرین است.

سوء استفاده از کلمه آزادی علیه انقلاب و اسلام، علامت ضعف تبلیغات و تعلیمات دینی ما

سوءاستفاده از کلمه “آزادی” در مخالفت با انقلاب و اسلام، نشانگر ضعف در تبلیغات و آموزش‌های دینی ما است. اصول عقاید چه فلسفه‌ای دارد؟ مفهوم بندگی خدا چیست؟ فلسفه اسلام از ریشه چیست؟ آیا آزادی از بردگی غیرخدا معناپذیر است؟

این اظهارنظر یک موقعیت فردی است و با زمان‌بندی مناسب هماهنگ نیست، بلکه این ایمان در قرآن وجود دارد. پیش از اینکه خدا از شما بخواهد مسلمان و اطاعت‌گر باشید، از شما می‌خواهد از بردگی غیرخدا آزاد باشید. جنگ‌های پیغمبران به این هدف بوده است. رسول خدا؟ صلی الله علیه و آله؟ بیشتر از آنکه مفاهیم اصول عقائد را به عنوان مدرسه‌های تدریسی آموزش دهد، با افرادی که به آزادی‌ها زخم می‌زدند، مواجه می‌شد. اگر حضرت موسی؟ علیه‌السلام؟ با یک فرعون مقابله می‌کرد، آیا جواب به این پرسش بود: “آیا می‌توان اسلام را در مقابل آزادی قرار داد؟”

پس از چهل سال از انقلاب، ممکن است افراد از کلمه “آزادی” به طریق نادرستی استفاده کنند؛ این نشان از ضعف در حرکت‌های ما است. اگر دین را به درستی معرفی کرده بودیم، افراد مخالف، نمی‌توانستند در مقابل تربیت و تعلیم دینی به دینداران شعار “آزادی” بدهند. اگر دین را به درستی تدریس کرده بودیم و با اصول دین هماهنگ بودیم، همه می‌فهمیدند که عبارت “من نمی‌خواهم بنده خدا باشم” معادل “من می‌خواهم برده دیگران باشم” نیست. این جملات برای افرادی که به سطح بالای معرفت نرسیده‌اند و در حالت عارفی نیستند، اهمیت دارد. دلیل ضروری برای دینداری نه “نگه داشتن حرمت خدا” است، بلکه “بردگی نکردن برای دیگران”، به معنای آزادی از بردگی دیگران.

ادبیات قرآن را ببینید!

بردۀ دیگران یا بنده خدا؛ راه سومی نیست. بندگـی خـدا به این معناست که تو بردۀ کسی دیگر نشوی؛ بین این دوتا هم فاصله‌ای نیست. تو هرچقدر که نمازت را برای دیگری انجام می‌دهی، در واقع سجده می‌کنی. قرآن می‌فرماید: “کلتر بهجا بیاور و سجدهات را شناخته شده بخوان.” (یوسف 106) چرا شرک؟ زیرا وقتی که کامل عبادات را به خدا اختصاص می‌دهی، قطعاً عبادات را به دیگری اختصاص نمی‌دهی. ادبیات قرآن را ببینید!

در جلسه اول، آیه “مگر من با تو عهد نکردم که بردۀ شیطان نشو!” را خوانده و مرور کرده‌ایم. خدا در این آیه نمی‌فرماید مگر من با تو عهد نکردم که “بندۀ من بشـو”؟ معنای این آیه به بیان ساده‌تر این است: اگر بندۀ من نشوی و نخواهی بردۀ کسی دیگر، الاقـل بردۀ شیطان نشو! این را که قول دادی. اکنون در جامعۀ ما، مفهوم بیدینی این است که بردگی نیست.

اخلاص یعنی آزادی؛ به هر درصدی که اخلاص نداشته باشیم دچار شرک هستیم

اخلاص به معنای آزادی است؛ به هر اندازه که اخلاص نداشته باشیم، در دام شرک افتاده‌ایم. نباید به دیگران برده شویم، حتی اگر آنها افراد نیکوکار باشند. البته خدمت کنیم ولی به عبارت دیگر، برده نشویم. فداکاری کنیم ولی خودمان را از دست ندهیم. برده نشویم. باید واقعی و اصیل باقی بمانیم و اجازه ندهیم مردم بر ما حکومت کنند. اگر مردم ما را تشویق کردند، اثر مثبت تشویقشان را بر ما نگذاریم. به آنها بگوییم که ما از انرژی شان بی‌احوالیم، اگر می‌خواهند ما را تشویق کنند، این تشویق مثبت را روی ما اعمال نکنند. تشویق مردم به هیچ دردی نمی‌خورد، اگر تشویق شویم و از آن لذت ببریم، اسیر تشویق مردم می‌شویم و این موجب بدشانسی ما خواهد شد. اگر پس از تشویق اهانت شویم، از ایمان به خدا دست بکشیم. اخلاص به معنای آزادی است! به هر اندازه که اخلاص نداشته باشیم، درگیر شرکت در زندگی دیگران می‌شویم.

مهم تر از نهی از بداخلاقی در جامعه، نهی از بردگی شیطان تا بردگی اربابان زر و زور است

حضـرت ابراهیـم(ع) یک شخصیت بسیار شجاع، صریح، نترس و جسور بوده است. داستان‌های حضـرت ابراهیـم(ع) در قـرآن کریـم، بسیار شجاعانه و قاطعانه آمده‌اند. به عنوان مثال، وقتی به ماه و ستاره نگاه می‌کند، اولین اظهار نظرش این است: “این ستاره بسیار درخشان است، این فلک.” اما وقتی غروب می‌کنند، اظهار می‌کند: “من از غروب آفتاب خوشم نمی‌آید.”

کلمات حضـرت ابراهیـم(ع) بسیار جسورانه هستند. در یک قسمت از کلمات ایشان، به عمویش “آزر” که با سرپرستی ابراهیم(ع) برای او پدری کرده بود، می‌فرماید: “یا أبت، پدرم! شیطان را نپرست؛ زیرا شیطان همواره نافرمان خدا است.” حتی اگر آزر شیطان‌پرست بوده باشد، ابراهیم(ع) از او می‌فرماید: “شیطان‌پرست نباش!”

در مورد بردگی شـیطان و بردگی دیگران، ابراهیم(ع) سوالاتی مطرح می‌کند که به چالش کشیدن انسان‌ها و ارائه سوالات مهم می‌پردازد. او از عموی خود سؤال می‌کند: “تو چه چیزی را میپرستی؟ آیا تو چیزی را که افول کند میپرستی؟”

از زبان حضرت ابراهیم(ع) می‌آموزیم که باید بر اراده خودمان حکمرانی کنیم و از اصول و ارزش‌های دینی پیروی کنیم. ایشان به ما یادآوری می‌کنند که تواضع در برابر ثروت و قدرت، یکی از ارزش‌های مهم در دین است.

فقط خدا است که ا گر عبدش بشوی به تو عزت میدهد، غیر از خدا عبد هر کسی بشوی ذلیلت میکند

فلسفه دین، به عنوان “آزادسازی انسان از بردگی” تعریف شده است. روانشناسان ادعا می‌کنند که اگر انسان‌ها را از بندگی خدا رها کنید، آن‌ها به طور طبیعی به بردگی افتاده و به آزادی تمایل ندارند. دین هم تأکید دارد که انسان‌ها به عنوان بندگان خدا آفریده شده‌اند. وقتی که خداوند را می‌پرستیم، می‌توانیم از عنوان “برده” استفاده کنیم، اما چون عبارت “بنده” محترمانه‌تر و فاخرتر است، از آن استفاده می‌شود.

فقط خدا عبد خود را آزاد می‌کند و به او عزت می‌دهد. خداوند می‌فرماید: “مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم کنم، همانطوری که من هرچه را اراده کنم می‌شود، تو را هم همینطور سازم.” این نشان‌ دهندهٔ قدرت خاصی است که خدا به انسان می‌دهد و او را از بردگی آزاد می‌سازد.

خدا را بندگی کن، ببین چه قدرت هایی به تو میدهد!

“خدا را بندگی کن، ببین چه قدرتهایی به تو میدهد!” این جمله یک توصیه قوی به بندگی خداست، به این معنا که اگر انسان به عبودیت خدا بپردازد و او را بندگی کند، خداوند قدرت‌ها و نعمت‌های خاص خود را به او عنوان بنده‌ای وفادار ارائه خواهد کرد.

در این متن، بیان شده که افراد معرفتی که از این قدرت‌ها بهره‌مند شده‌اند، ممکن است تجربیات خاص خود را برای دیگران بیان کنند. همچنین بیان شده که این قدرت‌ها فقط به بندگان خوب و مخلص خداوند اعطا می‌شود. از طرفی، خداوند بندگان خود را عزیز می‌شمارد و آنها را از هیچکس نمی‌ترساند. در عین حال، این بندگان از خود فراتر رفته و از غیرخدا بردۀ نمی‌شوند و به خود مقام و عزت می‌بخشند.

همان آمریکایی که داعش را درست کرد تا زن را به اسیری بگیرد، اینجا شعار میدهد (زن، زندگی، آزادی)

آمریکا، همان کشوری است که ادعا می‌کند زنان را حمایت کرده و از آنها حقوق زندگی و آزادی را می‌خواهد. اما گاهی از نمادها و تصاویر برای آموزش به کودکان استفاده می‌شود، مثلاً یک معلم با دو عروسک در دست‌هایش، یکی از آنها را به عنوان نماد خوب و دیگری را به عنوان نماد بد نشان می‌دهد.

به نظر می‌رسد خداوند هم در آخرالزمان، از یک نمایش واقعی استفاده کند تا ما را آموزش دهد. از یک سو، داعش را به عنوان نمونه ای از بد را نشان می‌دهد و می‌گوید: “این داعش چقدر بد است؟” و از سوی دیگر اظهار می‌کند: “آمریکا، همان آمریکایی است که داعش را تقویت کرده تا زنان را به اسیری و بردگی ببرد. حالا اینجا شعار می‌دهد: ‘زن، زندگی، آزادی!'”

نکته‌ای که در اینجا مطرح می‌شود، این است که تضاد آمیزی بین ادعاها و واقعیت‌ها وجود دارد. آمریکا به شعارهای زنانه و آزادی پایبند بوده ولی همزمان در گذشته با ایجاد گروه‌هایی مانند داعش، زنان را در بردگی و اسارت قرار داده است.

تلفیق این دو شعار، “زن، زندگی، آزادی” با تاریخچه ای که آمریکا داشته، به نظر نویسنده به ناموجودی و تضاد ایدئولوژیک اشاره دارد. او معتقد است که این ترکیب یک “فریب” است و ما باید از این مواقع آگاه شویم تا از بردگی و اسارت جلوگیری کنیم.

پیامبر (ص) هم بر مردم سلطه و سیطره ندارد

این جملات به معنای این هستند که حتی پیامبران نیز بر مردم سلطه و سیطره کامل ندارند و اعتبار و عزت آنها تنها در اطاعت و طاعت مردم است. در اینجا، حضرت داود به عنوان مثال آورده شده و خداوند اعتبار و عزت را در طاعت خودش قرار داده و می‌فرماید که مردم ممکن است به دنبال سلطه و قدرت باشند، اما این سلطه و قدرت تنها از طریق اطاعت و طاعت خداوند به دست می‌آید.

پیامبران نیز برخلاف افراد دیگر، به تنهایی قدرت و سلطه کاملی ندارند و تنها در حالت اطاعت از خداوند می‌توانند به عزت و اعتبار دست یابند. این تفکر به اهمیت اطاعت از خداوند و ارتباط نیک با او اشاره دارد.

امام حسین(ع) برده نمیگیرد!

امام حسین (ع) که با تبلیغات منفی مخالفت کرده و به جای آن، با اقدامات مثبت و مبارزه علیه ستم و فساد، اصول اخلاقی را عملی می‌کند. امام حسین (ع) در تصمیم‌ گیری‌ها و اقدامات خود اهمیت بیشتری به اصول اخلاقی و عدالت می‌دهد و از تحقیر و تمسخر به دیگران پرهیز می‌کند.

امام حسین (ع) در تصمیمات خود اصول اخلاقی را رعایت کرده و از تحقیر و تمسخر به دیگران خودداری کرده است. این نشان می‌دهد که در راه اسلام و اخلاق، احترام به دیگران و رعایت اصول اخلاقی از اهمیت بالایی برخوردارند.

یکی از ویژگی‌های نظام امام حسین (ع) این است که تحویل گرفتن از افراد بر اساس مواقع و ویژگی‌های فرد صورت می‌گیرد و فرد به دلیل ویژگی‌ها و شرایط خود تعیین می‌شود.

تبلیغات مثبت و اعتصاب صحیح در راه خدا و اخلاق اسلامی بسیار مؤثر و ارزشمند هستند و به جای تبلیغات منفی و نقدهای نادرست باید از این راه‌ها استفاده کرد. امام حسین (ع) با ترک تبلیغات منفی به دیگران، امکان ماندن در راه خدا را برای همگان فراهم کرده و خود را از تحقیر و تمسخر دیگران برآورده کرده است.

در اختتامیه، نکته مهم این است که امام حسین (ع) با ترک تبلیغات منفی به دیگران امکان ماندن در راه خدا را فراهم کرده و خود را از تحقیر و تمسخر دیگران برآورده کرده است. این پیام اخلاقی و آموزشی برای همگان مناسب است تا در راه خدا و اخلاق اسلامی، از تبلیغات مثبت و اعتصاب صحیح استفاده کنند.

(تمایل به تمدن کفار )یکی از عالمتهای بردگی غیرخدا

“تمایل به تمدن کفار” یکی از نشانه‌های بردگی غیرخداست. این مفهوم بیان می‌کند که اگر فرد به تمدن کفار تمایل نشان دهد، در واقع به بردگی غیرخدا افتاده است. افرادی که به جای مؤمنان، کفار را سرپرست و یاور خود قرار می‌دهند، در نظر اسلام، به بردگی غیرخدا رفتار می‌کنند. بردگان غیرخدا تمایل دارند که خود را در خدمت دیگران قرار دهند و این موضوع برای آنان باعث زیان و ناپایداری می‌شود. در واقع، این مفهوم نشان می‌دهد که اگر فرد از اصول اخلاقی و ایمانی منحرف شود، احتمالاً در خدمت دیگران به عنوان برده غیرخدا قرار خواهد گرفت. بنابراین، اهمیت تربیت معنوی و پیروی از اصول دینی به منظور جلوگیری از بردگی غیرخدا تأکید شده است.

عزت؛ محور برده نبودن طاغوت؛ عدم شفافیت شاخه های عزتمندی

“عنوان “محور برده نبودن” یکی از مسائل مهمی است که حتماً باید درباره آن صحبت کنیم. عزتمندی در بندگی خدا چه معنایی دارد؟ یکی از جوانب این عزتمندی این است که خدا با ما به وضوح حرف نمی‌زند، بلکه به فهم تو احترام می‌گذارد و خودت را بفهمی. این یکی از جلوه‌های عزتمندی است که امامان در قرآن به آن اشاره نکرده‌اند، تا ما خودمان بتوانیم تشخیص دهیم.

اما آیا امام زمان حالا در میان ماست؟ این مسأله اینطور نیست. اگر امام زمان در میان ما ظاهر بود، ما نیازی به تشخیص نداشتیم. با ظهور امام زمان، قرآن تغییر نمی‌کند و باید همچنان تقوا داشته باشیم تا خدا به ما احترام بگذارد.

اصولاً این اشتباه است که فکر کنیم اگر امام زمان حالا در میان ما بود، همه چیز روشن و واضح می‌شد. با ظهور امام زمان، نیاز به تفکر و تشخیص همچنان باقی است. امام زمان می‌خواهد به ما چه بگوید؟ این ماجراها را باید خودمان فهمیده و تشخیص داده باشیم.

در دین ما ابهامات زیادی وجود دارد و خدا همه چیز را به ما نمی‌گوید تا خودمان تشخیص دهیم. این احترام به فهم ما یک جلوه از عزت است. ما باید خودمان بتوانیم این ابهامات را حل کرده و به تشخیص برسیم.

عزت در واقع بردگی یعنی ذلت نیست. ما باید خودمان عزتمند شویم و سپس به عزت اولیاء خدا، کشور، امت اسلامی، قرآن و دیگر امور اهمیت بدهیم. هر کسی باید از خودش بپرسد که چقدر به عزت امام زمان احترام می‌گذارم و چه کاری برای افزایش عزت انجام می‌دهم؟”

پیامبر (ص) نمیتواند به هر روشی حق را برای مردم روشن کند؛ باید بگذارد خود انسانها بفهمند

“حقیقت این است که پیامبر اسلام، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، نمی‌توانست حقیقت را به هر روشی به مردم روشن کند، بلکه خود انسان‌ها باید بفهمند. این نکته یک حقیقت اصلی و بسیار مهم است، نه یک نکته فرعی. خداوند در قرآن به پیامبر اسلام فرموده که حقیقت را آشکار نکند و بگذارد انسان‌ها خودشان بفهمند.

آیا پیامبر نمی‌توانست حق را زیاد واضح کند؟ خداوند می‌فرماید: “وَ ما كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ” (انعام 35) به این معنا که انسان‌ها حقیقت را مستقیماً از خدا نمی‌شنوند، مگر اینکه خدا از طریق وحی یا پیامبر یا از پشت حجابی صحبت کند. خداوند این را به پیامبر اسلام یادآوری می‌کند که تو اجازه نداری حق را زیاد واضح کنی.

آیا پیامبر نمی‌خواست حقیقت را روشن کند؟ به نظر می‌آید که پیامبر دوست داشت مردم را هدایت کند و حریص به نجات آن‌ها از جهنم و رفتن به بهشت بود. اما خداوند می‌فرماید: “وَ مَا كُنتَ لَهُمْ بِوَكِيلٍ” (اسراء 70) به این معنا که تو وکیل مردم نیستی و خداوند تصمیم گرفته که این کار را خود انسان‌ها انجام دهند.

احترام به فهم انسان‌ها یک جلوه از عزت است. جهاد تبیین نیز باید با توجه به این حقیقت انجام شود. نه به صورت کلی، بلکه با توجه به تبیین متناسب با فهم و شرایط مردم. خداوند به انسان‌ها احترام گذاشته و حق را به آن‌ها آشکار نمی‌کند، بلکه می‌خواهد انسان‌ها خودشان بفهمند.”

فاطمۀ زهرا (س) برای حفظ عزت امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسید

فاطمۀ زهرا(س)، در حفظ عزت امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسید. وقتی فاطمه(س) را مجروح کردند و علی(ع) را با خود بردند، حضرت زهرا(س) به زنان گفت: “کمکم کنید تا غریب مظلوم را وادار به بیعت کنند.” فاطمه(س) با صدای بلند برخاست و دید شمشیر بالای سر علی(ع) گرفته شده و می‌خواهند علی(ع) را به فرزندان آدم مظلوم کنند. او به زنان گفت: “مرا کمک کنید تا بلند شوم؛ آمد و دید شمشیر بالایی سر علی(ع) گرفته‌اند و می‌خواهند علی(ع) را وادار به بیعت کنند. اینجا فاطمۀ زهراء(س) فریاد زد: “وی یا علی(ع) را رها کنید یا نفرینتان می‌کنم.” حضرت زهرا(س) به سلمان فرمود: برو بگو یا فاطمه(س)! امیرالمؤمنین(ع) به سلمان امر کرد که برود و پیغام علی(ع) را به حضرت زهراء(س) برساند. سلمان آمد و پیغام امیرالمؤمنین(ع) را به حضرت زهراء(س) رساند و گفت: “من می‌ترسم زمین، مردم مدینه را در خود فرو ببرد. علی(ع) مرا فرستاد و امر کرد که نفرین نکنی و به خانه برگردی.”

سوالات متداول:

  1. سوال: چه تفاوت‌هایی بین “تمایل به تمدن کفار” و “بردگی غیرخدا” وجود دارد؟
    • پاسخ: “تمایل به تمدن کفار” نشانه‌ای از بردگی غیرخداست و به معنای افترا به اصول دینی و انحراف از ایمان است.
  2. سوال: عزت در بندگی خدا چه معنایی دارد؟
    • پاسخ: در بندگی خدا، عزت به احترام خداوند به افراد برمی‌گردد و این احترام به فهم تو و ادراک خودت از اراده الهی است.
  3. سوال: چرا بردگان غیرخدا تمایل دارند خود را در خدمت دیگران قرار دهند؟
    • پاسخ: بردگان غیرخدا به دلیل انحراف از اصول اخلاقی، به خدمت دیگران می‌افتند که این امر باعث زیان و ناپایداری می‌شود.
  4. سوال: چرا اهمیت تربیت معنوی برای جلوگیری از بردگی غیرخدا تأکید شده است؟
    • پاسخ: تربیت معنوی و پیروی از اصول دینی باعث جلوگیری از انحراف اخلاقی و ورود به بردگی غیرخدا می‌شود.
  5. سوال: چرا عزتمندی در برده نبودن محوری مهم است؟
    • پاسخ: عزتمندی در برده نبودن نشانگر احترام خدا به افراد و اهمیتی که به ادراک و فهم انسان‌ها از حقیقت می‌دهد.
  6. سوال: چرا پیامبر نمی‌توانست حقیقت را به مردم روشن کند؟
    • پاسخ: پیامبر می‌توانست حقیقت را روشن کند، اما خداوند تصمیم گرفته بود که انسان‌ها باید خودشان حقیقت را فهمیده و ادراک کنند.
  7. سوال: چرا امام زمان ظاهر نیستند؟
    • پاسخ: ظهور امام زمان به معنای تغییر در اصول دینی نیست، بلکه امام زمان می‌خواهد انسان‌ها خودشان حقیقت را بفهمند و از تفکر کنند.
  8. سوال: چرا امام زمان نمی‌تواند به هر روشی حق را برای مردم روشن کند؟
    • پاسخ: خداوند از انسان‌ها می‌خواهد که حقیقت را خودشان بفهمند و از تفکر کنند، نه اینکه به صورت مستقیم حق را آشکار کند.
  9. سوال: چرا احترام به فهم انسان‌ها جلوه‌ای از عزت است؟
    • پاسخ: احترام به فهم انسان‌ها نشان‌دهنده عزت و اراده خدا به انسان‌ها است، که باید خودشان حقیقت را فهمیده و ارتقا داده باشند.
  10. سوال: چرا فاطمه زهرا(س) برای حفظ عزت امیرالمؤمنین به شهادت رسید؟
    • پاسخ: فاطمه زهرا(س) در جلوگیری از انحراف از اصول دینی و حفظ عزت امیرالمؤمنین(ع) تا آخرین لحظات عمر خود به شهادت رسید.

نتیجه گیری:

مقاله ارائه شده در مورد نقش دین در جلوگیری از بردگی غیرخدا و اهمیت اخلاص و بندگی خداوند صحبت می‌کند. در این متن، بیان شده است که تنها با بندگی خدا، انسان از بردگی دیگران آزاد می‌شود و عزت و قدرت خاصی به او اعطا می‌شود. همچنین، اشاره شده به ضرورت تدریس صحیح اصول دینی تا افراد نتوانند از کلمه “آزادی” به نادرستی استفاده کنند.

این متن نیز به ویژگی‌های شجاعت و اخلاقی حضرت ابراهیم (ع) اشاره دارد. در طول متن، به سوالاتی پرداخته شده که به چالش کشیدن انسان‌ها و ارائه سوالات مهم در مورد بردگی شیطان و اربابان زر و زور می‌پردازد.

در نهایت، تأکید شده که اخلاص معادل آزادی است و اگر انسان از اصول دینی منحرف شود، به بردگی دیگران می‌افتد. همچنین، آورده شده که افراد معرفتی که از بندگی خدا بهره‌مند شده‌اند، تجربیات خاص خود را برای دیگران بیان می‌کنند. در مجموع، متن به اهمیت تواضع در برابر ثروت و قدرت، و نقش دین در آزادی انسان از بردگی غیر خدا اشاره دارد.

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سوالی دارید؟ با ما صحبت کنید!
مکالمه را شروع کنید
سلام! برای چت در WhatsApp پرسنل پشتیبانی که میخواهید با او صحبت کنید را انتخاب کنید
ما معمولاً در چند دقیقه پاسخ می دهیم